بعد مدتها سرو کلم پیدا شده چیزه تازه ای ندارم که بگم دلم واقعا برای همتون تنگ شدهَ
تازه از شر امتحانا امروز خلاص شدم دیگه نه از تفکر مثبت حرف میزنم از انرژی مثبت چون فهمیدم
با این چیزا سر از نا کجا آباد در میارم. تا واقعا خودم نخوام چیزی تغییر نمی کنه.
فقط یه چیزه دیگه بگمو زحمتو کم کنم مرده شور اونایی رو ببرم که دم از رفاقت میزننو از پشت
خنجر نه شمشیر میزنن.
میگن تحت هر شرایطی برادریم ولی افسوس...
حالم بهم میخوره از این شعره سعدی خدا بیا مرز ...
آسایش دو گیتی تفسیراین دوحرف است...... با دوستان مروت با دشمنان مدارا
امضاء : سینوهه ی داغون
سلام عمو. . .
خسته ام . . . تو هم داغونی . . .
نابود شدم. . .
سلام عمو جون
قربونت برم کجایی که دلم برات یه ذره شده چرا خسته ایی چرا نابود شدی عمو این بابای بی معرفتت یه چیزایی راجع بت گفت نگرانم کرد خواهش میکنم منو از وضعت با خبر کن
نمیدونی چقدر دوست دارمو دل نگرانتم حتما بازم میخوام بهم سر بزنی
عموی گلم
ایام به کام
هیچی عمو . . . دیگه چیزی ازم نمونده . . .
فنا شدم . . . تباه شدم . . .
بیا پستم رو بخون همه چیز رو خواهی فهمید . . .
سلام
خیلی درد بدیه...
اما با سعدی بد تا نکن
که خیلی خاطرخواهشم!
راستی آتوس کجاست؟
سلام
مگه شما ازین دردا با خبرین ؟
ببخشید با سعدی بد تا کردم
آتوسم ..... چی بگم ..؟
همین دور و براست.
ایام به کام
سینوهه ...
یادمه با هم مشروب خوردیم... تلو تلو می خوردی و تگری میزدی و می گفتی مست نیستی...
منم حالم به هم می خوره از توی عوضی که فکر می کنی با گفتن حقیقت کوچیک می شی و با نگفتنش بزرگ......
وقتی کسی دوستت نداره سعی نکن منو محکوم کنی... برو خودت رو عوض کن... ببین چی کم گذاشتی که طرف منو به جای تو دوست داشت....
خودت با گوشات شنیدی که به من گفت دوستم داره و از تو بدش میاد... و باز خودت با گوشای کر شدت شنیدی که من بهش گفتم ازش متنفرم و باید با تو باشه....
اینم تقصییر من بود..؟؟!!
تو مثلآ چه برادری در حقه من کردی بی شرف..؟!
به خاطر یه دختر که دو روز نبود اومده بود توو زندگیت و خودم هم آورده بودمش اومدی اینجا و مثل خیار داری منو می فروشی...؟؟؟؟!!!
تو که می دونستی من این روزا چقدر با خودم در گیرم....
مگه بهت نگفته بودم مسائل شخصی رو وارد وبلاگ نکن..؟؟!!
می دونی... من هر وقت تو رو وارد حریم خودم کردم بعدش از سگ پشیمون تر شدم...
می دونستم بیارمت توی بلاگ اسکای منو خراب می کنی و کردی...
می دونستم اون دختر رو بهت معرفی کنم زیر آب منو میزنی و زدی...
تو همیشه سوء استفاده کردی سینوهه...
حسود نباش... خودت رو عوض کن.........
دنیا به آخر نرسیده... اون دختر رو فراموش کن.... چون نه تنها دوستت نداره.. بلکه ازت متنفره و اینم تقصییر من نیست... تقصییر خودته...
گرچه .. ( گردن ما از مو نازک تره هیولا....!!!!!! )
هه هه هه هه هه هه هه هـــــــــه.....
مگه نگفته بودم حال نازنین بده...؟؟!! بگو گفتم یا نگفتم..؟؟!!
چرا برگشتی بهش چرت و پرت گفتی..؟؟!!
آدم باش... می دونم خیلی برات سخته.... اما سعی کن.. منم قول میدم که کمکت کنم....!!!
اولتیماتوم : ضمنآ یه بار دیگه ببینم ازین شرر و وررا اینجا نوشتی وبلاگ رو تعطیل میکنم که داغش بمونه به دلت...
نمیخواد با این حرفای صدتا یه غاز خودت رو توجیه کنی دیگه دستت برای همه رو شده وبرای سر پوش گذاشتن روی کسافت کاریات احتیاج نی
ست گذشتمونو زیر سوال ببری ای نارفیق.
ایام به کام
نمیخوام هیچی بگم جوابتونو خوندم ولی هیچی ندارم که بگم باور کنید هیچی نیست...یعنی هیچی نمونده...نمیخوام حرف بزنم نمیخوام نمیخوام نمیخوام نمیخوام نمیخوام چرا هیچ کس نمیفهمه من نمیخوام حرف بزنم؟چرا هیچ کس نمیفهمه من میخوام تو این اتاق تنها باشم میترسم خیلی زیاد.هیچ کس نمیفهمه حتی خودم...این اولین بار نیست
لطف کردین خوندین
ولی سعی کنید از این تنهایی بیرون بیاین
با یه عزیز ، یه دوست صمیمی ، درد و دل کنین تا یه کم آروم شین
ایام به کام ..
سلام حالتون خوبه چرا اپ نمیکنید دوست عزیز ؟من که هوز با هزار تا از دوستانم نیومدم اینجا کامنت بذارم.
سلام
به توصیتون گوش کردم
امروز آپ کردم
همین که خودتون سر می زنین کافیه
خوشحال می شم بازم بهم سر بزنین ..
راستش فقط به خاطر شما آپ کردم
ایام به کام ..