سلامی به گرمای آفتاب سوزان به همه دوستای عزیز وبا محبتم، امیدوارم لایق این همه محبت وبزرگواری شما باشم. دستای پر مهرتون رو می بوسم.دعا کنید این دل خسته رو.
من حرارتی
را که روح تو را به جنبش
در می آورد،
و عطشی را که در توبه سرشک تبدیل
می شود،
می شناسم.
من آشنای گریه های شبانه ی تو
هستم.
من هم مبتلا بوده ام.
من قلب تورا می فهمم،
زیرا من هم سفر کرده ام
در آن را ه هایی که تو اکنون پیش
گرفته ای تا خدا را بجویی.
من هم طعم اشتیاق راچشیده ام،
که روزی به آتشی سوزان بدل
می شود،
و هستی آدمی را خاکستر میکند.
اما این سوختن،رستاخیز است،
حیاتی تازه است.
قطره آن گاه دریا می شود
که از هستی خویش دست بشوید.
شب،دامن کشان میرود
تابر چشمان بسته ی صبح بوسه ای
بنهد.
بوسه ی روشن صبح را ببین !
ستاره ی سحری را می گویم.
سلام !
راستش من تازه به بلاگ اسکای پیوستم !
خیلی دوست دارم دوست بلاگ اسکایی مثل شما پیدا کنم !
خوشحال میشم به وبلاگ منم سری بزنیدو توی سیستم عضویتش عضو شین تا از امکاناتش بهره مند بشین !
راستی خوشحال میشم نظرتون رو درباره ی وبلاگ جدیدم بدونم !
منتظرما .........
فعلا بای !
سلام سینوهه
چشمم روشن خبر نمیدی دیگه!!
ولی
خیلی خوشحالم این نوشته ها رو می خونم
امیدوارم این دقیقا قلب خودت باشه که باعث شده این نوشته ها ثبت بشن
پر از پاکی و عشق الهی است
.
.
.
موفق باشی در پناهش
سینوهه زیبا نوشتی و غمگین...
فقط یه چیز می تونم بگم...هر گز حسرتی در دنیا اینچنین یک جا جمع نمیشود که در این سه واژه جمع شده است : او دوستم ٫ ندارد...
مجتبی....امشب هم اشک همدمم شده بغض داره خفم میکنه
.....................
سلام...حیران و سرگردان به دنبال رفع عطشی بی امانیم...که هیچ...ممنون که دوباره سر زدی...لینکت را گذاشتم...یکشنبه می بینمت...!
سلام
.
.
.
آپم
سلام
نمی دونم برای این همه واژه پر از معنی چی بنویسم ...
زیبا بود اما ....
موفق باشی
سلام دوست پر احساسم! اگر چه این روزها نه حالی برای نوشتن هست نه هاشور خوردن در احساس کلمات !اما آمدم و از نوشته ی قشنگت استفاده کردم با شعری سپید تر از شب به روزم موفق باشی
سلام به شما دوست عزیز
دیر اومدنم دلیل داشت نه به خاطر کامنتی که برام گذاشتید نه اصلا این طور نیست من دلی ندارم که چیزی توش بمونه
از اون کامنت هم دلگیر نیستم شما راست می گید ولی منم بلدم عروسک بازی کنم ولی به جای این که من به عروسک هام بخندم اونا به من می خندن
راستی قالب نو مبارک خیلی زیباست
آپ زیبایی بود خیلی زیبا
با بهترین آرزوها
در پناه حق
تغییرات جدید مبارک ....
گاهی اوقات نمی دونم باید چه جوری اون چیزی که توی ذهنم می گدره را بیان کنم ..
به خاطر همین همیشه توی نوشته هام نقطه های پشت سر هم را می تونی زیاد پیدا کنی ...
شاید به خاطر همین هست که سکوت هام طولانی مدته ...
...
......
اقا خیلی واقعا جالبه حالا که چی مثلا این کارا برو دنبال کارو زندگیت. خوش باشی .برات ارزوی موفقیت میکنم
سلام داداشی
(قالب جدید وبلاگت مبارک)
نمی دونم چی بگم که نگفتنش بهتره...اما من توی خاطراتم زندگی می کنم و حال و آیندمو به خاطر گذشتم از دست دادم و میدم...کاریشم نمیشه کرد...فقط اشکام شدن همراه همیشگیه شب و روزم ... درست مثل الان که دارم واسه تو می نویسیم
افسوس...افسوس و صد افسوس
خیلی دلم می خواد یه شب بخوابمو دیگه بلند نشم
واسم دعا کن
غمهات کوتاه
دلت شاد
بر سر گوری که روزی بود آتشگاه عشق من
وز لهیبِ آرزویی روشن و خوش تاب
شعله می افراشت
وینک از خاکستری پوشیده
کز وی جز خموشی چشم نتوان داشت
می چکد اشک نگاهم تلخ
____________**__**_____* __________
___________***_*__*_____* _________
__________****_____**___****** ____
_________*****______**_*______** __
________*****_______**________*_**
________*****_______*_______* _____
________******_____*_______* ______
_________******____*______* _______
__________********_______* ________
__***_________**______** __________
*******__________** _______________
_*******_________* ________________
__******_________*_* ______________
___***___*_______** _______________
___________*_____*__* _____________
_______****_*___* _________________
_____******__*_** _________________
____*******___** __________________
____*****______* __________________
____**_________* __________________
_____*_________* __________________
سلام
با پستی جدید به روزم
و منتظر حضور گرم شما دوست عزیز.
(بانوی بی کسی)
در پناه حق